۞جوانان دارالولایه سیستان۞

ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

درباره ما


این وبلاگ فقط بخاطربرجاماندن نام دارالولایه سیستان درذهن شماعزیزان است.سیستان راازاین روی دارالولایه نام گذاری کرده اندکه درزمان معاویه لعنت الله دستور دادتامولایمان امام علی (ع)برروی منابرسبع لعن کنندولی مردومانی عاشق اهلبیت (ع) ازخطه سیستان این ننگ بزرگ راقبول نکردنندکه داستان درازدارد

نویسندگان

موضوعات مطالب

پیوندهای روزانه

لینک های ویژه

دیگر امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 79
بازدید ماه : 426
بازدید کل : 616276
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

لینک دوستان وبگاه


 تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی





آرشیو مطالب

برچسب‌ها

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
یا صاحب الزمان (عج) السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) یا مهدی ادرکنی ...

 

عکس ها و والپیپرهای مخصوص محرم - www.radsms.com

 

عکس ها و والپیپرهای مخصوص محرم - www.radsms.com

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در یک شنبه 28 آبان 1391 |

 

 

 

 

 

او فردی شجاع ، با تقوا و متدین بود.

با قرآن مانوس بود و به نماز اول وقت اهتمام می وزرید

در رعایت جوانب تقوا جدی بود و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقید می ورزید. به اهل بیت ارادت داشت و همواره به معصومین توسل می جست. اهل نماز شب بود و به صله رحم اهمیت می داد .

 

سرانجام در سال 1365 در عملیات سید الشهداء در منطقه فکه به فیض شهادت نائل آمد و جنازه اش پس از 21 روز در منطقه پیدا  و به پشت جبهه منتقل شد.

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در دو شنبه 22 آبان 1391 |

 


 

فرمایشات مقام معظه رهبری: سردار شهید حا جقاسم میرحسینی که از سرداران لشکر41 ثارالله می باشد- او در میدان نبرد - در هنگام دفاع - از آن شخصیتهای استثسنائی و جالب است که من مردم سیستان را اینگونه شناختم

 

 

 

 

        

 

قاسم آخرین شکوفه ای بود که باغچه پر گل خانه را معطر می کرد .مادر ،به خنده های کودک دل خوش کرده بود و پدر به پاس آن همه نعمت که خدا به او ارزانی داشته بود ،سجاده اش را همواره روبه روی قبله شکر گشوده بود و با دست های ترک خورده اش پشته پشته گندم و برکت از سینه گرم زمین بر می داشت .مادر ،آینه بودن را به کودک می آموخت و پدر ره آورد دستهای مهربانش را به پای او می ریخت .قاسم هشتمین و آخرین فرزند خانواده بود ،اما تبسم های مهربانانه و عطوفت همواره اعضای خانواده باعث نشد تا در نرمای تن پروری چون ناز دانه ها بیا ساید .او که از کودکی چون زنبقی تشنه برسینه کویر روئیده بود، روستا را مجموعه ایی از تلاش و رنج کار می دید، به همین سبب چون دیگر کودکان روستا گامهای کوچکش را از کوچه باغهای خسته آبادی تا سینه گندم خیز دشت می کشاند و چونان پدر و مادرش گرمای مطبوع عرق را برنازکای پیشانی بلندش حس می کرد تا منزلت مزرعه و آبروی باغ ،دور از نوازش دستهای کودکانه اش نماند .هر روز فاصله سه کیلومتری خانه به دبستان را پیاده می پیمود و چون از دبستان
باز می گشت به یاری مادر می شتافت .بدین گونه دوران کودکی را به دوران نوجوانی پیوند زد و به مدرسه راهنمایی جزینک راه یافت .از همان کودکی به نماز اهمیت می داد .هنگام باز گشت از مدرسه با دیدن شتاب خورشیدکه به سوی افق مغرب، کنار نهر آب آرمیده در دل دشت
می نشست ،کفی چند از آب را بر می داشت ،وضو می گرفت و در خلوت دشت نماز می گذارد تا اذان بر او پیشی نگیرد .هر چه سالهای کودکی اش به نو جوانی نزدیک می شد دنیا را وسیع تر می دید و رنج محرومیت و اندوه دستهای خالی روستاییان را شفاف تر حس می کرد .از قاسم ،کاری برای برزگران و مردم صبور و پر تلاش آباری بر نمی آمد اما هر گز محبت و همدلی اش را از آنان دریغ نمی کرد .او در همه حال رفیق راه و یاور آگاه روستائیان بود و لحظه ای از پا های پرتاول و دستان چاک چاک زنان و مردان روستایی غافل نمی شد .آرزو داشت هر گونه که می تواند باری از دوش این مردم همیشه صمیمی بردارد ،از این رو در آزمون ورودی هنرستان شبانه روزی زابل شرکت کرد و در رشته کشاورزی پذیرفته شد .همزمان با تحصیل در رشته دلخواه اندک اندک روحیه آزادگی و سلحشوری در جان جوانش بالید و گل کرد در نوجوانی ،همراه انقلاب شد و مرید امام .سال دوم هنرستان بود که گدازه های آتشفشان خشم مردم ،شهر ها را

 

  

((ای رهگذر بایست

اینجا جزینک است

این خطه قطعه ای از خاک کربلاست

بو کن مزار مست شهیدان تشنه را

بوی بهشت می وزد از خاک این دیار

یک لحظه گوش کن

فریاد سرخ شب شکن شیر جبهه را

بر قامت بلند شهیدان نظاره کن

خون از شکاف تارک (( قاسم))  به آسمان

... ))

شاعر:شهیدوالامقام حاج قاسم میرحسینی

موضوعات مرتبط : امام زمان(ع)
نویسنده زریافتی در دو شنبه 22 آبان 1391 |

 

1-فرمانده واحد اطلاعات لشگر41ثارالله(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سردار شهید «حسین عالی» در محرم 1346 در روستای «جهانگیر»در شهرستان« زابل»و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شدو.... .
او از کودکی خلوتها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات های او به یاد دارند. حاصل این نیایشها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص گاه از آن یادنمی کنند. او مشاهدات خود را بر ملا نمی کرد و بر اثر تلاش و مجاهده و مراقبه نفس به درجه ای رسیده بود که آیات الهی را به عینه در همه جا مشاهده می کرد و به مصداق آیه« یسبح لله ......».با زمین و آسمان و کوه و دشت در تسبیح خدا همزمان می شد. او چون مولایش حضرت علی(ع) و رهبرش حضرت امام راحل خدا را در همه پدیده ها شاهد بود و هیاهوی تسبیح موجودات عالم را به گوش جان می شنید. مهمترین نشانه این حضور دائمی در برابر معبود مرگ آگاهی او بود. او خود بارها به زمان مرگ خویش اشاره داشته است. سرانجام این شهید عارف در عملیات «کربلای 5 »هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و خوابیدن بر روی سیم خاردار راه را برای رزمندگان می گشاید و از این طریق به دیدار معبود می شتابد.
2-روایت از کتاب پرواز سرخ 
 

شهید حسین عالی
موضوعات مرتبط : امام زمان(ع)
نویسنده زریافتی در یک شنبه 21 آبان 1391 |

کد نواهای مذهبی پیشواز ایرانسل با نوای حاج عبد الرضا هلالی

"سایتون سنگینه مولا" 4411520
"کربلا کربلا" 5511815
"دیدن کربلای تو" 551565
"آقا بیا آقا بیا" 4411484

کد نواهای مذهبی پیشواز ایرانسل با نوای کربلایی مجتبی رمضانی

"امام رضا(ع)" 6611001
"وضو بسازید" 6611024
"دل دل آواره" 661999
"انگاری قسمت نمیشه" 6611002
"تا یه زائر میرسه از کربلا"
6611021

 

کد آهنگ پیشواز ایرانسل ویژه محرم





 
موضوعات مرتبط : امام زمان(ع)
نویسنده زریافتی در یک شنبه 21 آبان 1391 |

 

ترجمه قرآن كریم به گویش سیستانی و با واژگان سیستانی است این قرآن كه به خط كوفی نوشته شده از آن رو بسیار ارزنده است كه بر گردان دری كهن و سنجیده‌ای دارد . مختصات و دستور قرآن قدس مربوط به حوزه سیستان و به شیوه تركیبات و جملات نوشتاری تاریخ سیستان ، احیاالملوك و فرهنگ مهذب‌الاسماء است كه نویسندگان هر سه كتاب بی‌تردید سیستانی بوده‌اند؛ و این افتخار بر سیستانیان مبارك باد كه یكی از اولین برگردان‌های قرآن كریم به گویش سیستانی بوده است .وهمچنین اولین قران خطی به سفارش یک سیستانی(ازفرزندان صفاری) درازای صدهاسکه طلا داده شد

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |

ولادت

معظم له در روز ۹ ربیع الاول سال ۱۳۴۹ هـ . ق در شهر مقدس مشهد متولد گردید و پدرش به میمنت نام جدّش او را (علی) نام نهاد.
نام پدر گرامیشان مرحوم سید محمد باقر و نام جدّ ایشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سید علی میباشد. زندگینامه ایشان را مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در كتاب (طبقات أعلام الشیعه قسمت چهارم ص ۱۴۳۲) ذكر نموده است. گفته شده در نجف از شاگردان مولا علی نهاوندی و در سامرا از شاگردان مجدّد شیرازی و از شاگردان خاص مرحوم سید اسماعیل صدر گردید و در سال ۱۳٠۸ هـ . ق به شهر مقدس مشهد بازگردید و در آنجا مستقر گشت، و از مهمترین شاگردانش، فقید بزرگوار شیخ محمد رضا آل یاسین (قدس سره) میباشد.
خاندان معظم له از سادات حسینی میباشند كه در عهد صفوی در اصفهان میزیستند و از طرف سلطان حسین صفوی، جدّ اعلی ایشان سید محمد را به منصب شیخ الاسلامی در سیستان منصوب نمود و ایشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سكنی گزیدند.
از نوادگان ایشان سید علی جدّ معظم له، اولین شخصی بود كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر گردید و از آنجا برای تكمیل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نمود.
حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی (دام ظله) در پنج سالگی به تعلیم قرآن كریم پرداخت، سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموزش علوم دینی شد كه در این مدت نيز خوشنویسی را از استاد فن آموخت.
در سال ۱۳۶٠ هـ . ق به امر پدر بزرگوارشان شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوی نمود كه مجموعه ای از دروس ادبی همچون (شرح الفیه ابن مالك، مغنی ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات حریری و شرح نظام) را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و بعضی دیگر از اساتید پرداخت. همچنين (شرح لمعه و قوانین) را نزد مرحوم سید احمد یزدی فرا گرفت و قسمتی از دروس سطوح مثل (مكاسب، رسائل و كفایه) را نزد عالم جلیل شیخ هاشم قزوینی خواند.
تعدادی از كتب فلسفی همچون (شرح منظومه سبزواری، شرح الاشراق و اسفار) را نزد مرحوم آیسی خوانده و (شوارق الالهام) را نزد مرحوم شیخ مجتبی قزوینی آموخت و از محضر علامه محقق میرزا مهدی اصفهانی و همچنين از محضر میرزا مهدی آشتیانی و میرزا هاشم قزوینی بهره هاى فراوان برده است.

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |

 

آنچه در کربلا حادث گشت علاوه بر درس ها و آموزه های فراوان برای آیندگان ضامن اتحاد شیعیان در آینده بود. اما آنچه امروز می گذرد آنچه حسین (ع) می پسندد نیست و از همه بدتر ادامه این روند و تندتر شدن شیب سقوط پیروان اوست، حضور در هیات و حسینیه از سویی بر همه پیروان مستحب است و از سویی دیگر ....

 و از سویی دیگر امروزه شاهد آن هستیم که برخی از این مساجد و حسینیه ها همچون مسجد ضرار زمینه ساز انحرافات اخلاقی و دور شدن از آموزه های دینی می باشند


 

 و مومنین و پیروان بیدار حسین ابن علی از آنچه میگذرد نگران و ناراحتند آخر بر داغ کربلا باید گریست یا بر آنچه امروز رخ می دهد ؟

 ای کاش می شد ندید ، کاش می شد زنان و دختران بی حجاب را در اطراف مجلس عزاداران حسین ندید ، ای کاش می شد پسران و مردان جاهل و بی خبر از حسین و اسلام را در حال بر افراشتن پرچم حسین بر در تکیه مشغول خندیدن با نامحرمان ندید  ،

ندید که چگونه عَلَم این بدعت و انحراف بزرگ چگونه بدست مردان برای عکس گرفتن و نشان دادن زور و همچنین خود نمایی برای نامحرمان نظاره گر بلند شده و گردانده می شود و به نام ابوالفضل العباس! ، به نام که؟ و برای چه؟،

.

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |

 

اعمال ماه محرم

چرا محرم؟!

پيش از اسلام عرب، جنگ در اين ماه را حرام مي‌دانست و ترك مخاصمه مي‌كرد؛ لذا از آن زمان اين ماه بدين اسم نامگذاري شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمري قرار دادند.(2) در توضيح اين كه چرا ماه‌هاي ديگر كه جنگ در آنها حرام است، محرم ناميده نمي‌شود مي‌توان گفت: چون ترك جنگ از اين ماه شروع مي‌شد به آن محرم گفتند.

اين ماه در مكتب تشيع يادآور نهضت حضرت سيدالشهدا و حماسه‌ جاودان كربلاست.

اين ماه، يادآور دلاورمردي‌هاي ياران با وفاي اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، فداكاري‌هاي زينب كبري(سلام الله عليها)، حضرت سجاد(عليه السلام)، و همه‌ اسراي كاروان امام حسين(عليه السلام)، است. اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهي‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(سلام الله عليها) و خطابه‌ غرّاي زين العابدين(عليه السلام)، است.

اين ماه، يادآور استقامت حبيب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آري اين ماه، ماه پيروزي حق بر باطل است.

محرم

محرم از منظر ائمه(عليهم السلام)

شيعيان از امام رضا(عليه السلام)، چنين نقل شده است:

«وقتي محرم فرا مي‌رسيد، پدرم خندان ديده نمي‌شد، حزن و اندوه تا پايان دهه‌ اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصيبت و گريه ايشان بود.»(3)

همچنين حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره‌ عاشورا مي‌فرمايد:

«كسي كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه‌اش باشد، خداوند قيامت را روز شادماني و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

1ـ نماز: اين شب چند نماز دارد كه يكي از آنها به شرح ذيل است:

دو ركعت، كه در هر ركعت بعد از حمد يازده مرتبه سوره‌ توحيد خوانده شود.

در فضيلت اين نماز چنين آمده است:

«خواندن اين نماز و روزه داشتن روزش موجب امنيّت است و كسي كه اين عمل را انجام دهد، گويا تمام سال بر كار نيك مداومت داشته است.»(5)

2ـ احياي اين شب.(6)

3ـ نيايش و دعا.(7)

 

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولين روز سال قمري است. از امام محمدباقر(عليه السلام) روايت شده است: «آن كس كه اين روز را روزه بدارد، خداوند دعايش را اجابت مي‌كند، همانگونه كه دعاي زكريا(عليه السلام) را اجابت كرد.»(8)

دو ركعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعاي زير قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القديم و هذه سنةٌ جديدةٌ فاسئلك فيها العصمة من الشيطان و القوَّة علي هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خداي قديم و جاوداني و اين سال، سال نو است، از تو مي‌خواهم كه مرا در اين سال از شيطان حفظ كني و بر نفس اماره (راهنمايي كننده) به بدي پيروز سازي.

 

روز دوم محرم

در چنين روزي كاروان امام حسين(عليه السلام) در سال 61 ه‍ .ق وارد سرزمين كربلا شد و با ممانعت لشكر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گرديد.(10)

 

روز سوم محرم

از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نقل شده است:

«هر كس در اين روز روزه بگيرد، خداوند دعايش را اجابت كند.»(11)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد كربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء(عليه السلام)، با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

 

روز نهم محرم

تاسوعاي حسيني، روز محاصره‌ امام حسين(عليه السلام) و اصحابش در سرزمين كربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز براي اين شب در روايات آمده است كه يكي از آنها چنين است:

چهار ركعت نماز كه در هر ركعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحيد خوانده مي‌شود. پس از پايان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اكبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العليّ العظيم» خوانده شود.(13)

2ـ احياي اين شب كنار قبر امام حسين(عليه السلام).(14)

3ـ دعا و نيايش. (15)

عاشورا

روز عاشورا

1ـ عزاداري بر امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا، در اين مورد از امام رضا(عليه السلام) نقل شده است:

هر كس كار و كوشش را در اين روز، رها كند، خداوند خواسته‌هايش را برآورد و هر كس اين روز را با حزن و اندوه سپري كند، خداوند قيامت را روز خوشحالي او قرار دهد. (16)

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |

 

امروز کمی هوایی اربابم / از صبح دلم گرفته و بی تابم

تقویم بیاورید ای وای حسین / شب اول است و من در خوابم

صلی الله و علیک یا ابا عبدالله

 

چون در همه عمر داشتم حب على /  آمد به سرم چهارده نور جلى

گفتم که شفیع من کدامین شماست /  کردند اشارت به حسین بن على . . .

.

.

سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند / غافل از واقعه روز حسابت نکند

ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی / آنچنان باش که ارباب جوابت نکند . . .

.

.

ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم / جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم

از عمق درون ناله و فریاد نمودیم / با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم . . .

.

.

.

خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما / باز نام تو شده زینت هر محفل ما

جز غم عشق تو ما را نبود سودایی / عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما . . .

.

.

.

ای شده مجنون خدا السلام / شاهرگ خون خدا السلام

ای شده سرشار دلم از غمت / باز محرم شد و دل محرمت

هست نگاه نگران همه / سوی تو ای دسته گل فاطمه

ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد

.

.

همه جا زمزمه یا حسین و کربلاست / زمزمه ی ضجه های زینب و بچه هاست

خوشا به حال اونایی که دلهاشون تو بین الحرمین و کربلاست

.

.

قلبها برای آرامش

دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه

عقل در انتظار جنون

نفس ها به شماره افتاده

آری “محرم” آمده . . .

.

.

.

کوچه کوچه دلم پر از غوغاست /  هر طرف خیمه عزا برپاست

قدسیان سوگوار و محزونند / همه هستى سیه پوش عزاست

ماه خون و خروش و ماتم شد /  ماه خون خدا محرم شد . . .

.

.

.

رمز قرآن از حسین آموختیم / ز آتشش ما شعله ها افروختیم

ای صبا ای پیک دور افتادگان / اشک ما را بر مزار او رسان . . .

.

.

.

ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون مى بازیم

اگه از دنیا بریم بشیم بهشتى / تو بهشت بازم حسینیه مى سازیم . .

موضوعات مرتبط :
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |

 

اللهوف (ملهوف) علی قتل الطفوف 
رضی الدین، علی بن موسی بن جعفر ملقب به «ابن طاووس» از بزرگان علمای امامیه و جامع علوم مختلف است. این عالم زاهد و پارسا صاحب کراماتی بوده که علامه حلی به برخی از آن ها اشاره کرده است. وی را مستجاب الدعوه و واقف بر اسم اعظم دانسته اند و از برخی تألیفاتش بر می آید که که به ملاقات حضرت ولی عصر(عج) نائل شده و برخی نکات را از محضر حضرت استفاده کرده و از جمله اسم اعظم را از زبان مبارک امام زمان(عج) آموخته است. وی دارای نفس عجیب و بسیار تأثیر گذاری بوده است.

از کثرت ورع و تقوی اورا «قدوة العارفین و مصباح المجتهدین» لقب داده اند. از دادن فتوی در احکام شرعی به شدت امتناع داشته و جز کتاب «غیاث الوری» که حاشیه ای بر یک کتاب فقهی است کتاب دیگری تألیف نکرده است.تولد او در سال ۵۸۹ یا ۵۸۳ در حله و وفاتش روز دوشنبه، پنجم ذیقعده سال ۶۶۴ هجری در بغداد بوده است البته جسم مطهر او را در نجف در جوار بارگاه ملکوتی سید الاوصیاء علی بن ابیطالب علیه السلام به خاک سپرده اند.سید در زمان مستنصر، خلیفه ی عباسی می زیسته و با این که خلیفه تلاش کرد او را وارد مسائل سیاسی کند و منسب “نقابت طالبیین” را به او واگذار کند ولی موفق نشد. در زمان سقوط بغداد توسط هلاکوخان، نقابت طالبین را بر او تحمیل کردند. گرچه سید در ابتدا نپذیرفت اما خواجه نصیرالدین طوسی او را آگاه کرد که در صورت عدم قبول، او را خواهند کشت.       
شیخ جعفر شوشتری(ره) مقتل ایشان را مشهورترین مقتل می دانسته است.           
گذشته از علم و دانش بسیار دقیق، عمیق ومراقب بود به همین جهت میرزا جواد ملکی تبریزی که خود از عرفای بزرگ است لقب «سیدالمراقبین» را به ایشان داده است.               
با این که عمر طولانی نداشت ۵۰ تا ۶۰ جلد کتاب را به او نسبت داده اند. بیشتر این کتب در زمینه ی دعا و زیارات است از جمله؛ اسرارالصلوة، الاقبال الصالح الاعمال، مصباح الزائر، جناح المسافر، الطرائف فی مذهب الطوائف، کشف المحجه لثمرة المهجه، یکی از آثار او کتاب مشهور «اللهوف یا الملهوف علی قتل الطفوف» است که بارها در هند و ایران به چاپ رسیده است.               
معرفی کتاب لهوف:   
لهوف از واژه ی “لهف” به معنی سوگ و ناله و “طف” به معنی اندک و کم گرفته شده. کربلا دست کم شانزده نام داشته که برخی عبارتند از: مشهد الحسین علیه السلام، غاضریه، نواویس، طف و
… .شیخ جعفر شوشتری(ره) مقتل ایشان را مشهورترین مقتل می دانسته است. سید، شاعر، ادیب و نقاد هم بوده است لذا ردپای ذوق ادبی او در لهوف قابل مشاهده است. بیان کتاب لهوف بسیار نرم بوده به گونه ای که می توان آن را به صورت مرثیه خواند. این کتاب با یک شیوه ی داستانی نوشته شده است. سید، چاشنی های شعری خود را درجای جای کتاب آورده به گونه ای که کمتر صفحه ای از کتاب است که یک شعر در آن نباشد. اصل کتاب لهوف عربی است و چندین بار به فارسی ترجمه شده است.آنچه در ذیل می آید ترجمه کتاب این عالم فرزانه در خصوص واقعه عاشوراست.

 تولد حضرت سیّدالشهداء ابى عبداللّه الحسین علیه السّلام در پنجم ماه شعبان المعظّم به سال چهارم از هجرت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله بوده ؛ و بعضى گفته اند که روز سوم آن ماه بود و برخى تولد آن جناب را روز آخر ماه ربیع الاول به سال سوم از هجرت گفته اند و بجز این اقوال ، روایات دیگر نیز وارد است .
بالجمله ؛ چون آن جناب در دار دنیا آمد، جبرئیل علیه السّلام با هزار مَلَک از آسمان نازل گردید بر رسول مجید صلّى اللّه علیه و آله و آن حضرت را تهنیت نمود به ولادت آن مولود مسعود. فاطمه زهرا علیهاالسّلام فرزند ارجمند را به خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله آورد، آن جناب از دیدار نور دیده خود، خرسند و خشنود شد و آن مولود شریف را ((حسین)) نام نهاد.         
در کتاب((طبقات)) از ابن عباس ذکر نموده به روایت او از عبداللّه بن بکر بن حبیب سَهْمى که گفت : خبر داد مراحاتَم بن صَنعه بر آنکه ))اُمُّ الْفَضْل ((زوجه عباس بن عبدالمطلب -رضوان اللّه علیهما-گفت:پیش از آنکه امام حسین علیه السّلام متولد گردد،شبى درخواب دیدم که گویا پاره اى از گوشت بدن حضرت خاتم الانبیاء صلّى اللّه علیه و آله بریده شد و در دامن من قرارگرفت؛پس این خواب خود را به حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله عرض نمودم. آن جناب فرمود: که همانا اگر خواب تو راست باشد فاطمه زهرا علیها السّلام پسرى خواهد زائید و من آن طفل را به تو مى سپارم تا او را شیر دهى     .
ام الفضل گفت : که به همان قسمى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده بود واقع گردید و حسین علیه السّلام را به من سپرد و دایه او بودم تا اینکه روزى آن طفل را به خدمت جدّ بزرگوارش آوردم و او را در دامان پیغمبر نهادم و آن حضرت ، نور دیده خود را مى بوسید ناگاه طفل بول کرد و قطره اى از بول او بر جامه پیغمبر رسید. من گوشت بدنش را نشگون گرفتم ، امام حسین علیه السّلام به گریه افتاد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مانند شخصى خشمناک به من فرمود: ))آرام باش ، اى ام الفضل ! اینک جامه را به آب مى توان شست ، تو فرزند دلبند مرا آزردى ))ام الفضل گفت : او را در دامان پیغمبر گذاردم و خود رفتم تا آنکه آب آورده جامه رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله را بشویم ، چون برگشتم دیدم که جناب پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله گریان است . عرض کردم : یا رسول اللّه ! چه چیز شما را گریانید؟           
فرمود: اینک جبرئیل بر من نازل گردید و مرا خبر داد که این فرزند را، اُمّت من به قتل مى آورند! راویان حدیث چنین گفته اند که چون یک سال تمام از عمر شریف آن جناب گذشت،دوازده فرشته بر رسول مجیدنازل گردید؛ یکى به صورت شیر، دومى به صورت گاو، سومى به صورت اژدها، چهارمى به صورت انسان و هشت مَلَک دیگر هم به شکل هاى مختلف بودند با روهاى قرمز و بالهاى خود را پهن نموده و مى گفتند: یا محمد! زود باشد که به فرزند دلبند تو حسین بن فاطمه علیهاالسّلام نازل شود مانند آنچه که به هابیل از قابیل نازل گردید؛ و زود باشد که اجر و مزد شهادت فرزند تو را،خداى متعال بدهد مانند آن اجر ثوابى که به هابیل بخشیده و به گردن قاتل او بگذارد مانند گناهى را که بر گردن قابیل است . و هیچ فرشته مقرّبى در آسمانها باقى نماند مگر آنکه بر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نازل گردیدند و آن جناب را درقتل فرزند،تعزیه مى گفتند و خبر مى دادند آن رسول مکرّم را به آن ثوابى که خداى به امام حسین علیه السّلام خواهد داد و خاک قبر مطهر او را به رسول خداصلّى اللّه علیه و آله نشان مى دادند و آن حضرت نفرین بر قاتلان فرزند، مى نمود و عرض مى کرد که پروردگارا، مخذول گردان کسى را که فرزند مرا خوار نماید و بکُش کشنده او را و او را از رسیدن به مراد خود بهره مند مگردان .
راوى گوید:چون دوسال از عمرشریف آن جناب گذشت رسول خداصلّى اللّه علیه وآله راسفرى پیش آمد؛پس درپاره اى از راه که مى رفت بایستادوگفت.((إِنّا للّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ)) و چشمان آن جناب اشک آلود گردید و گریه نمود؛ سبب گریه را از آن حضرت سؤ ال نمودند،نمودند، آن حضرت فرمود که شما الا ن بر حال او گریه مى کنید و حال آنکه او را یارى نخواهید کرد. پس از اتمام آن مجلس ، بار دیگر به مسجد مراجعت فرمود در حالتى که رنگ مبارک آن حضرت متغیّر و روى نازنینش ‍ از شدّت غضب سرخ بود و خطبه مختصر دیگر بخواند و در آن حال از چشمان آن حضرت اشک مى ریخت پس فرمود: ایّها الناس ! به درستى که من در میان شما دو چیز سنگین و بزرگ را واگذارده ام یکى کتاب خداست و دیگرى عترت من که بنیاد امر من و مایه امتزاج آب طینت من و میوه دل و پاره جگر من اند. این دو چیز از هم جدایى ندارند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند و به تحقیق که دشمن داشتید عترت مرا و برایشان ستم روا نمودید، آگاه باشید که من در روز قیامت انتظار این دو امر بزرگ دارم تا آنکه به نزد من آیند و من پرسش نمى کنم درباره ایشان مگر آنچه را که پروردگار من به من امر فرموده و آن آنست که از شما بخواهم که در حق ذَوى القُربى من ، دوستى نمایید؛ پس اندیشه کنید که مبادا در فرداى قیامت بر کنار حوض کوثر نتوانید که مرا دید (در حالى نسبت به آنها کینه و ظلم روا داشته باشید).زود باشد که در روز قیامت سه سرکرده این اُمّت با سه عَلَم در نزد من خواهد آمد: یک عَلَم سیاه و تاریک که ملائکه از دهشت و وحشت دیدار آن به فریاد آیند؛ پس در حضور من بایستند. من گویم که مَنَم احمد پیغمبر خدا بر عرب و عجم . گویند که ما از امت توایم اى احمد! پس من خواهم گفت که بعد از من چگونه بودید در حق اهل بیت و عترت من و در حق کتاب پروردگار من ؟      
جواب مى گویند:اما کتاب را،پس آن را ضایع نمودیم و اما عترت تو را، پس ‍ راغب و حریص بودیم که ایشان را تماما هلاک نمائیم و از روى زمین برداریم .پس من روى از ایشان بگردانم و از نزد من ، تشنه با روهاى سیاه برگردند پس ‍ از آن ، گروه دیگر با عَلَم به نزد من آیند که از گروه اول سیاه تر،پس به ایشان گویم:پس از وفات من چگونه رفتار نمودیدبردو))ثقل ((که در میان شما گذارده بودم ؛یکى بزرگ و دیگرى کوچک،که بزرگ کتاب خداوکوچک عترت من بودند.جواب گویند: امّا ثقل بزرگ را که کتاب خدا بود،مخالفت حکم آن نمودیم وامّا ثقل کوچک که عترت باشد آن را خوارگردانیدیم و از هم گسیختیم .پس به ایشان گویم : از نزد من دور شوید! پس تشنه و روسیاه برگردند.         
آنگاه گروه دیگرباعَلَم و با چهره هاى درخشنده از نور،بر من وارد شوند.به ایشان گویم:شما چه کسانید؟گویند: مائیم اهل کلمه توحید و پرهیزکارى .مائیم اُمّت محمد صلّى اللّه علیه و آله ؛ ما بقیه اهل حقّ هستیم ، کتاب پروردگار خود را برداشته ایم و حلال آن را حلال دانسته ایم و حرام آن را حرام شمردیم و ذرّیه پیغمبر خود را دوست مى داشتیم و ایشان را یارى کردیم از هر چیزى که خود را از آن یارى نمودیم و با هر کس که قصد جنگ با ایشان داشت قتال کردیم.پس به ایشان گویم که شما را بشارت باد! مَنَم محمد پیغمبر شما و اَلحقّ در دار دنیا چنان بودید که اکنون وصف نمودید؛ پس ایشان را از حوض کوثر سیراب کنم و آنها سیراب و خوشحال مى گردند و داخل بهشت مى شوند و در بهشت ، همیشه جاویدان باشند.            

موضوعات مرتبط : امام زمان(ع)
نویسنده زریافتی در پنج شنبه 18 آبان 1391 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )