| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
<-PollItems->
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 130
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 641370
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی
محمد بن سهل قمی میگوید: «پس از سفر به مکه، به مدینه رفتم و به خدمت امام جواد (علیه السلام) رسیدم. میخواستم لباسی از آن بزرگوار برای پوشیدن بخواهم، ولی فرصتی به دست نیامد. با آن حضرت خداحافظی کردم و از خانهاش بیرون آمدم.»
تصمیم گرفتم نامه ای برایش بنویسم و لباس را درخواست کنم. نامه را نوشتم و به مسجد رفتم. پس از خواندن دو رکعت نماز، از فرستادن نامه منصرف شدم. سپس از مدینه بیرون آمدم و قصد دیار خود کردم. به سمت شهر و دیار خود بازمی گشتم که در راه شخصی به سمت کاروان آمد و پرسید: محمد بن سهل قمی کیست؟ با راهنمایی افراد نزد من آمد و بقچه ای گره زده را مقابلم گرفت و گفت: مولای تو امام جواد (علیه السلام) این لباس را برایت فرستاده است. نگاه کردم و دیدم دو لباس مرغوب و نرم است.
نقل است محمد بن سهل آن لباسها را تا آخر عمر نزد خود نگه داشت و وقتی از دنیا رفت، پسرش احمد، او را با همان دو لباس کفن کرد و به خاک سپرد.
منبع :
نگاهی بر زندگانی امام جواد (علیه السلام
نظرات شما عزیزان: